موانع فهم قرآن
لازم است کسى که مىخواهد قرآن را بفهمد، موانع فهم را از بین ببرد، وگرنه آنگونه که باید، نمىتواند از قرآن بهره ببرد و حتى گاهی به جای سود، زیان مىبیند. [بزرگان] برای فهم قرآن، موانعی ذکر کردهاند؛ از قبیل:
1. تقیّد [بیش از حد] به اداى دقیق حروف از مخارج آن و رعایت دقیق قواعد تجوید. این مطلب، از تدبر در آیه جلوگیرى کرده، مانع فهمیدن قرآن مىشود. بنده میگویم: این مطلب درستی است؛ ولی این از موانع استفهام نیست؛ بلکه از موانع تدبر است که آن از اسباب فهم است.
2. صفت و خُلقی از اخلاق رذیله[در قاری باشد] که موجب شود قلب نتواند معانى قرآن را بفهمد؛ چنانکه مفاد بعضى آیات نیز همین است؛ مانند:
کَذلِکَ یَطْبَعُ أللهُ عَلى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبَّرٍ جَبّارٍ؛1
و خدا اینچنین بر دل هر منکر ستمکارى مهر بدبختى مىزند.
و نیز مانند: وَ ما یَتَذَکّرُ إلاَّ مَنْ یُنیبُ؛2
به جز کسانى که دائم رو به درگاه خدا دارند، کسى آن را نمىفهمد.
این صفات، باعث کدورت قلب شده، مانع فهمیدن حقیقت اشیا میگردد؛ مانند آینهاى که زنگار گرفته و شکلها را به خوبى منعکس نمىکند.
3. اعتقاد داشتن به مطلبى باطل و درست پنداشتن آن و اعتقاد به اینکه خلاف آن، کفر یا گمراهى مى باشد نیز از موانع فهم است؛ زیرا قبل از اینکه قلب بتواند حق را ببیند و با آن روشن بشود، آن را کفر پنداشته، توجیه و تأویل مىکند. تا زمانى که چنین تعصب باطلى در شخص باشد، هیچگاه توانایى رسیدن به حق را نخواهد داشت .
4. هنگام تفسیر آیه، تفسیر ظاهر و آشکارى را ببیند و خیال کند تمام مراد آیه همین است و برداشتى غیر از این، تفسیر به رأى و حرام مىباشد.
زمانى که خواننده قرآن، حقیقت و بزرگى قرآن را دریافت، باید در آیات او تدبر کند و وقتى تدبر کرد و موانع فهم را از سر راه برداشت و در صدد فهمیدن آن برآمد، طبیعتاً منظور خدا در کلامش براى او آشکار مىشود؛ البته به مقدار ایمان خود. و آنگاه که از این آبشخور جامى نوشید، مست مىشود و زمانى که از جلوههاى معارف الهى مست شد، قلب او از آیات مختلف -که هر یک اثر مخصوصى دارند- تأثیر میپذیرد و با هر معنایى، حال و سرورى براى او پیدا مىشود؛ به این دلیل که نگرش او به هر آیه به گونهاى است که گویی خود، مخاطب آن آیه بوده، یا براى او نازل شده و این آیه فقط براى اوست.
آنگاه حالت غم یا خوشحالى، ترس یا امیدوارى، توکل یا خوشنودى یا یکتادانستن خدا به او دست داده و سپس به حسب حالى که از تأثیرات قرآن پیدا کرده، با پناه بردن و استغفار، اعتراف و توبه، دعا و شکر، تسبیح و حمد نمودن و با گفتن«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ» یا «اَللهُ اَکْبَرُ» به آیات جواب مىدهد.
زمانى که ترس، او را فرا گیرد، فکر مىکند از تمام خیرات و سعادتهایى که در آیات، براى بندگان صالح خدا آمده، محروم شده است، و در این حال براى رفع بدبختى خود به پرودگارش پناه مىبرد. و هنگامى که امیدوار شد، رسیدن به مقامات بالاى کاملان، عارفان و مقربان را آرزو میکند و از خدا مىخواهد او را نیز از آنان بگرداند. و هنگامى که این تأثرات براى او کامل شد، با برکات وحى و عطایاى خداوند، یقیناً ترقی میکند، تا جایى که گویی خدا را مىبیند که با او سخن گفته، او را مخاطب قرار داده است و گویی با دل مىبیند که خداوند با الطافش به او خطاب و با نعمتبخشیدن و نیکى کردن با او مناجات مىکند. در این صورت حال تعظیم، گوش فرا دادن، فهمیدن و حیا در او پیدا مىشود.
اگر موفق شد که شکر این نعمت را آنگونه که سزاوار است به جا آورد، و با این عطیه الهى آنطور که باید، روبهرو شود، خداوند مقام بهتر و بالاترى به او عنایت مىفرماید؛ به گونهاى که گوینده را در سخنش و صفات او را در کلماتش مىبیند. امام صادق علیه السلام مىفرمایند:
لَقَدْ تَجَلَّى اللهُ لِخَلْقِهِ فِی کَلَامِهِ وَ لَکِنْ لَا یُبْصِرُون؛3
خداوند در کلامش براى بندگانش آشکار مىشود؛ ولى آنها نمىبینند.
در این حال، او فقط متوجه گوینده است و به خود یا قرائتش یا چیزهاى دیگر ابداً توجهى ندارد.
خداوند به حق این مقام، این مقام را به ما و جمیع مؤمنان عنایت فرماید. و به حق اولیاى مقرب و دوستان سعادتمندش -که درود خدا بر همه آنان باد- این نعمت و حال را نصیب ما نیز بنماید.
پی نوشتها:
1. سوره غافر: 35.
2. همان: 13.
3. عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور، دار سید الشهداء، قم، اول، 1405 ق، ج 4، ص 116.
برچسب ها : موانع فهم قران ,